اهل تحقيق در اسم «الله» با هم اختلاف دارند كه آيا از معنايي مشتق شده است يا نه؟ عده زيادي از آنها معتقدند كه از معنايي اشتقاق پيدا نكرده است و اسم «الله» فقط به خداوند سبحان اختصاص دارد، و همانند اسم علم در مورد غير خداوند مي باشد و هنگامي كه اين لفظ به گوش اهل معرفت مي رسد، فهم و علم آنها به سراغ معنايي غير از وجود خداوند سبحان نمي رود. و حق اين كلمه آن است كه همراه با شهود قلبي باشد، لذا انسان هنگامي كه با زبانش «الله» گفت و يا با گوش خود آن را شنيد، با قلبش هم شهادت به «الله» بدهد.
و همچنان كه اين كلمه به معنايي جز «الله» دلالت نمي كند، مشهود گوينده آن نيز نبايد جز «الله» باشد، پس با زبانش «الله» بگويد و با دلش به «الله» علم پيدا نمايد و با قلب خود «الله» را بشناسد و با روح خود «الله» را دوست بدارد و با باطنش «الله» را ببيند و با ظاهر خود در پيشگاه خداوند تملق نمايد و با سر خويش، به حقيقت «الله» برسد و احوال خود را براي «الله» و در راه او صرف نمايد به گونه اي كه در اعمالش، نصيب و بهره اي جز براي خدا نباشد و هنگامي كه در نزديكي حالتي قرار گرفت كه محو در «الله»، براي او و به وسيله او شد، خداوند سبحان، با رحمت خويش، جبران نقايص او نموده و با گفتن «الرحمن الرحيم» موجب مي گردد كه جلوي تلف شدن آنها گرفته شده و باقي بمانند و قلبهايشان پاكيزه گردد، لذا لطف و مهرباني، سنتي از جانب خداوند سبحان است تا اولياء او به طور كلي فاني نشده و از بين نروند.
آيه 1 و2: الم* الله لا اله الا هو الحي القيوم
با گفتن «الف» اشاره به اين نمود كه در همه حالات، تو را كفايت مي كند، زيرا تو در اسارت غفلت بوده و صلاح و رشد خود را نمي تواني پيدا نمايي و او نقايص تو را برطرف كرده و ياري او تو را كفايت مي نمايد، پس بدون درخواست تو- بلكه بدون اينكه از حالت خبر داشته باشي- تو را كفايت مي نمايد، بدون اينكه بفهمي و به تو عطا مي نمايد، بدون اينكه درخواست نمايي.
«لام»، اشاره به لطف او به توست در نهان سر و درون تا جايي كه محل منت را بر تو آشكار نمي نمايد، مكاني كه تو را در آنجا تثبيت و پابرجا نموده است. و «ميم» اشاره به موافقت جريان تقدير الهي با متعلقات خواسته ؟؟ اولياء الهي است، لذا در دنيا چيزي حركت نميكند و ذره اي ظاهر نمي شود، مگر اينكه مورد رضايت آنهاست، تا جايي كه اگر فردي در مورد سخن خداوند يعني «كل يوم هو في شأن[1]» بگويد: مقصود از شأن در اين آيه، محقق كردن مراد و مقصود اولياء الهي است، سخني دور از حقيقت بيان نكرده است.
و گفته مي شود: از قلبت- با شنيدن اين حروف مقطعه كه برخلاف عادت مردم در محاوره و گفتگوست- كه قلب از موهومات و معلومات خالي شد و سر و باطن از امور عادي و معهود پاك شد، اين اسم يعني «الله» بر قلب مقدس از هر بيگانه و باطن پاك شده از هر كيفيتي، وارد مي گردد، پس فرمود: «الم الله لا اله الا هو الحي القيوم» او، كسي است كه كار لهو نمي كند تا شما را از ياد ببرد و كار سهو نمي نمايد تا از انجام كارهايش جا بماند، لذا او در همه احوال، مراقب سر و باطن شماست، اگر در خلوت باشيد، مراقب شماست و اگر در ميان مردم هم باشيد، باز مراقب شماست و به طور خلاصه- در هر حالتي كه باشيد- او علاقمند به شماست.
(قسمتي از) آيه3: نز عليك الكتاب بالحق
اي محمد (ص) تو نمي داني كه كتاب چيست و قصه دوستان را نمي داني، اما خداوند از روز ازل تو را اختيار نمود و به تو امري را القا كرد كه منشأش عجيب، برهانش آشكار و محل و مكانش عزيز است.
(ادامه) آيه3: مصدقاً لما بين يديه
[1] - سوره الرحمن، آيه 29.
مبلغ قابل پرداخت 37,800 تومان